ویکتور سیریانیدی- کاشف گنجینۀ طلایی باختر در گذشت، بی بی سی فارسی

در روز های سردِ خزان ۱۳۵۷ (۱۹۷۸ میلادی) گروهی از باستانشناسان افغانستان و روس تحت سرپرستی باستانشناس معروف روس ویکتور ایوانویچ سیریانیدی در میان تپههای ریگی شمال افغانستان در منطقۀ که به «طلا تِپه» موسوم است و در ۵ کیلومتری شمال شهر شبرغان موقعیت دارد، در میان بیم و امید- بیم از احتمال درگیری های مسلحانه در منطقه (سال ۱۹۷۸ مصادف است با سال به قدرت رسیدن حزب دموکراتیک خلق افغانستان و آغاز درگیری های داخلی) و امید برای یافتن یکی از بزرگترین گنجینههای طلایی جهان باستان- مشغول کاوش و حفریات بودند تا پرده از رازی که دو هزار سال در دل خاک مدفون بود، بردارند.
ویکتور سیریانیدی که ریاست این گروه باستان شناسان را به عهده داشت، در سال ۱۹۲۹ در شهر تاشکند تولد شد و در همان شهر تحصیلات عالی خود را به پایان رسانید. او که در آسیای میانه نشو و نما یافته بود، به تاریخ و گذشته این خطه باستانی علاقه داشت و همین علاقه سبب شد تا نخستین کارهای باستانشناسی خود را در مناطق اوزبیکستان و ترکمنستان انجام بدهد که در نتیجه موفق به کشف مدنیتهای عصر برُنز (هزارۀ سوم و دوم پیش از میلاد) در صحرای قراقروم شد.
او در سال ۱۹۶۹ به دنبال بقایای تمدنی که شامل مجموعه باستانی مرو- باختر میشد به افغانستان آمد تا حفریات خود را از شمال آمو دریا و صحرای قراقروم به جنوب آمودریا منتقل کند؛ زیرا میپنداشت که در این مناطق همانند صحرای قراقروم میتوان آثار بازمانده از مدنیتهای عصر برُنز را دریافت کرد. به باور سریانیدی مردمان دو سوی دریای آمو در طول تاریخ دارای تمدن و فرهنگ شبیه به هم بودهاند و حتی از لحاظ نژادی خویشاوند به شمار می روند. او حدود ۹ سال در جنوب آمو دریا به حفریات پرداخت و بسا نشانهها و آثار باستانی را که مربوط به مدنیتهای عصر برُنز در افغانستان بود، پیدا کرد و اما در میان همه یافتههای او مهمترین کشف همانا دریافت گورستان شاهی در منطقۀ موسوم به طلا تپه بود که او در آنجا هفت گور را کشف کرد. اجساد در این گورها با هزاران قطعه طلا تزئین شده بودند و این یک کشف خارقالعاده در تاریخ باستانشناسی افغانستان و منطقه محسوب میشود.
پروفیسور سریانیدی با آن که میدانست اقلیم و آب و هوا برای ادامۀ کار حفریات مناسب نیست، اما در طی چند هفته کار متراکم و متمرکز تمام اعضای گروه خود را واداشت تا گورها را با دقت و وسواس بکاوند، خاکهای آنها را غربال کرده و طلاهای بدست آمده را پس از ثبت و فهرست بندی در صندوق های مخصوص قفل کنند.
سریانیدی موفق شد از شش گور مجموعاً ۲۱۶۱۸ قطعه اثر باستانی که شامل آثاری از طلا، نقره و عاج فیل میشد و هر کدام به شکل بسیار ظریف و زیبا اشکال مختلف مانند زیورآلات، کمربند، تاج، مجسمههای حیوانات افسانوی چون اژدهای بالدار، تندیسهای خدایان، شمشیر و خنجر را داشتند؛ بدست بیاورد، اما او به دلیل خرابی اوضاع امنیتی نتوانست در ساحه به حفریات خود ادامه بدهد و در نتیجه هفتمین گور حفر ناشده رها شد که بعدها توسط مردم محلی و قاچاقبران آثار باستانی مورد دستبرد قرار گرفت و تاراج شد.

«کشف پروفیسور سریانیدی نه تنها برای درک تاریخ ظهور کوشانیان در باختر اهمیت دارد، بلکه در شناخت شیوۀ زندگی، عقاید و باورهای مذهبی آنان و سبک هنری آن زمان که تلفیقی از هنر بومی باختر، با هنر یونانی و هندی بود، نیز ارزشمند و با اهمیت است.»
اجسادی که در شش گور کاوش شده قرار داشتند پنج زن و یک مرد را شامل می شدند؛ جسدی که در گور ششم قرار داشت، متعلق به یک زن جوان ۲۵-۳۰ ساله بود که تاجی از طلای ناب بسر داشت. تاج این شاهدخت باستانی طوری طراحی شده بود که در حین کوچ و حرکت بتوان آن را در هم پیچید و در جایی نگهداشت.

گنجینۀ طلا تپه به قبایل کوشانی که هنوز زندگی بادیه نشینی داشتند و تازه از سرزمین های آن طرف سیر دریا (سیحون) وارد حوزه باختر شده بودند، تعلق دارد. این قبایل که بر مهمترین شاهراه بازرگانی جهان باستان یعنی جادۀ ابریشم نظارت و فرماندهی می کردند، حدود یک قرن بعد امپراطوری وسیعی را که از آسیای میانه تا هندوستان را در برمیگرفت و از لحاظ شکوه و جلال همپای امپراطوریهای هان در چین و روم محسوب میشد، پایه گذاری کردند.
وقتی ما به آثار بدست آمده از طلا تپه نظر بیفگنیم شکوه و جلال کوشانیان را درک میکنیم، مردمانی که می توانستهاند حدود بیش از ۲۰ هزار قطعه آثار نفیس طلایی را همراه با اجساد اشراف زادگان شان دفن کنند بدون شک مردمانی ثروتمند، مرفه و باشکوه بودهاند.
آقای سیریانیدی در سال 2003 زمانیکه گنجینه طلا تپه از مخفیگاه آن در زیرزمینیهای کاخ ریاست جمهوری افغانستان (در گاو صندوق های زیرزمینی بانک مرکزی افغانستان. بولوت) بیرون آورده میشد، حضور داشت.
پروفیسور سریانیدی که عضویت اکادمی علوم روسیه و انجمن انسانشناسی یونان را دارا بود، از خود حدود ۲۰ جلد کتاب و ۲۰۰ مقاله باقی گذاشته است که بیشتر آثارش در زمینههای تاریخ، فرهنگ و مدنیتهای باستانی مردمان آسیای میانه و افغانستان است. اما در افغانستان به جز کتاب «گنجنیۀ باختر» که حاوی مقالۀ مفصلی از سریانیدی در مورد آثار طلاتپه و تصاویری با کیفیت مرغوب از این آثار است، سایر آثار او کمتر شناخته شده است؛ در حالی که آثار او میتواند یکی از منابع مهم برای شناخت مدنیتهای عصر برُنز در باختر و ماورای آمو دریا و مدنیت زردشتی و حتا گریک و بودیک در افغانستان باشد.
جایگاه ویکتور سیریانیدی در میان باستان شناسانی که در افغانستان دست به حفریات زدهاند بدون شک در کنار کسانی چون پروفیسور فوشه، هاگن، لوئیس دوپری و در سطح جهان در کنار باستان شناسی چون هاوارد کارتر کاشف مقبرۀ توت عنخ آمون (۱۹۲۲)، فرعون سلسلۀ هژدهم مصر باستان، قرار دارد.
پروفیسور سریانیدی پس از ۹۱ سال عمر به تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۱۳ درست سی و پنج سال و چهل و یک روز پس از کشف آثار طلا تپه که بدون شک مهمترین دستاورد زندگی علمی او محسوب می گردد و اهمیت منحصر به فردی برای تاریخ افغانستان دارد، چشم از جهان پوشید.
هـدف مـا منسجم ساختن روشنفـكـران، فرهنگيان و بالخصوص جوانان با استعداد و مردم با احساس افغانستان در زيـر يك سقـف واحد به خاطـر بـلـند بردن سطـح دانـش و رشـد فـرهـنـگ غـنامـنـد كـشور ميباشد.