عزیز اولکه میز افغانستان بویوک ظفرنی قولگه کیلتیردی!

         عزیز اولکه­میز افغانستان، جنوبی آسیا مسابقه­لریده ظفرنی قولگه کیلتیردی. بو بویوک یوتوقنی برچه وطنداشلریمیزگه قوتلوق و مبارک دیب، تینگری تعالی­دن یوتوق نی قولگه کیلتیرگن ییگیتلریمیزگه ساغلیق، سلامتلیک و موفقیت تمنا قیله­میز. الهیم، دایما شونده­ی خورسند بوله­یلیک!

یشه­سین افغانستان!

یوتوق و ظفرلرنی قولگه کیلتیرگن ییگیت لریمیز، یشه سین لر!

حرمتلی ملت وکیلیمیز جناب داکتر نقیب الله فایق

حرمتلی ملت وکیللریمیز جناب داکتر نقیب الله فایق و بکتاش سیاوش

یشه­سین ملّتیم!

قهرمانان ملی پوش
سـرزمـــین مـن هـمـیـشه عــرصـه ی آورد بـود
جنگ در آن بود گاهی گـرم و گاهـی سرد بـود
بــرتــری هــا در خـشـونـت افـتـخـار مـــا نـبـود
گــرچه در دامان مـا مـردم همین یک گـرد بــود
دردِ تـبـعـیـض و تعـصب را کسی درمــان نـکـرد
قــهــرمــانـــیِ شــمــا تــنـهـــا دوای درد بــود
اشک شادی ریختند اعضای هر قومی که بـود
قــهــرمــانــی شـمـا خشنـودی هـر فــرد بـود
کــار مــردان شـادمـانـی در دلـی آوردن اسـت
هر که غمگین کرد ما را پیش از این، نامرد بود
گــریــه ی از دست دادن کـرده بـودم سال ها
گــریــه ام ایـن بــار از شـادی دســتــاورد بـود
روی مــا را ســرخ در پـیـش جـهـانی کـرده اید
رویِ مــا پـیـش از شـما در پیش دنیا، زرد بـود

سرودۀ شهباز ایرج برای قهرمانان ملی پوش

آنه تیلیمیزنی ایسته یمیز! بی­بی­سی اوزبیکی صحیفه سیدن

         افغانستان شمال­شرقی­ده جایلشگن تخار ولایتی­ده بير قطار یاش­لر مدني شخصیت­لر نينگ اشتراکی بیلن «تیلی­میز جاري قيلينيشيی­ني ایسته­یمیز!» ديگن شعار بیلن مخصوص کمپاین باشله­گنلر.

 

         بو حرکت نینگ بیرینچی باسقیچیده، يازيلگن شعارلرني تالقان شهری نینگ چوکیده قيستيرگنلر.مذكور حرکت­گه باش قاش بولگن شخص­لردن بیری عبدالمطلب قیتمس دير، او چین مملكتي­ده انجنیرلیک بولیمیده ماسترلیک قیله­دی. او تعطیل پیتلریده وطني­گه کیلیب بوحرکت­ني تدبيرلشتيرگن. اونينگ بی­بی­سی بیلن بولگن صحبتی­ده، شهر ایچکریسیده کتته بیلبورلرده اوزبیک تیلینی ایسته­یمیز دیگن...

ادامه نوشته

تسلیت سوزی، حرمتلی حاجی همایون سلیمی فاریابی وفاتی مناسبتی بیلن

         قیغو و الم بیلن خبر تاپدیک که، ملّتچی و فرهنگ­سیور کیشی حرمتلی حاجی محمد همایون سلیمی فاریابی، کابلده­گی فاریابلیکلر شوراسی و فاریاب مارکیت نینگ رئیس و باشلیغی حیاتدن کوز یومگن ایکنلر. رحمتلی فاریابی وطن و خلقی نینگ اینگ صادق و فدایی خذمتگارلریدن بیری بولیب، دایما خلقی اوچون جان­کویرلیک قیلَردی.

انالله و اناالیه راجعون.

         «بیانی اجتماعی و فرهنگی بنیادی» نینگ باشقروچیلری و برچه اعضالری، رحمتلی حاجی محمد همایون فاریابی­نینگ وفاتی اوچون، افغانستان تورکلری و همده عایله اعضالریگه چین کونگلدن همدردلیک و غم شریکلیک بیلدیریب، چوقور قیغو و تأثرلرینی اظهار ایتگن حالده، تینگری تعالی­دن مرحوم­گه، جنةالمأوادن اورین، عایله اعضالریگه صبر جمیل و اوزاق عمر تمنا قیله­دی. او کیشی­نینگ روحلری شاد و خاطره­لری همیشه یارقین بولسین! الحکم لله

بیانی اجتماعی و فرهنگی بنیادی تمانیدن

تاریخ مختصر سیاسی در زمان سلطان حسین بایقرا، استاد اسدالله پُرفیض (فصل اول)

         اگر تاریخ کشور عزیزمان افغانستان را ورق بزنیم به وضاحت در می یابیم که درین سرزمین باستانی که دارای تاریخ پنج هزار ساله می باشد، سلاله ها و دودمان هایی از همان آغاز تاریخ باستان چون پیشدادیان، اسپه ها، کیانیان، کوشانیهای بزرگ، یفتلی ها و بعدها در دوره های اسلامی دودمانهایی چون طاهریان، صفاریان، سامانیان، غزنویان، غوریان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، آل کرت، تیموریان و... حکومت کرده اند و هر یک آنها به نوبۀ خویش مصدر خدماتی قابل ملاحظه در زنده­گانی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم ما گردیده اند.

         دورۀ غزنویان در تاریخ کشور ما از اهمیت خاص برخوردار است با هجوم علاءُ الدین حسین غوری مشهور به جهان سوز (1148م / 543) خاتمه یافت و پس از غوری ها نوبت حکمروایی سلاطین خوارزمشاهی فرا رسید. در این دوره است که از مصیبت بزرگ و دوران نا بودی نه تنها فرهنگ و علوم بلکه نیستی و نا بودی مردم آغاز شد و آن عبارت از صاعقۀ چنگیز خان است. که در نتیجۀ این هجوم وحشیانه شهرهای بزرگ که در دوره های پر عظمت گذشته ایجاد شده بودند...

ادامه نوشته

تاریخ مختصر سیاسی در زمان سلطان حسین بایقرا، استاد اسدالله پُرفیض (فصل دوم)

فصل دوم

فشردۀ اوضاع خراسان و ماوراءالنهر در زمان حکمرانی سلطان ابوسعید

         ابوسعید پسر میرزا سلطان محمد که توسط میرزا عبداللطیف در سمرقند محبوس گردیده بود خود را از قید رها و میرزا عبدالله جانشین میرزا عبداللطیف را کشته شخصاً اعلان سلطنت کرد. ابوسعید شش سال در ماوراءالنهر مصروف تأمین کشور و تنظیم دولت ماند از آن به بعد متوجۀ مناطق جنوب یعنی کشور ما شد، در طی این مدت کشور ما دُچار کشمکش های شهزادگان تیموری بود. از قبیل میرزا بابر، علاءُالدوله و میرزا سلطان محمد هر کدام این حکام در محل خویش از اقتدار خاص برخوردار بود. و آن دیگری را معدوم میشمرد. تا اینکه سلطان ابوسعید وارد خراسان شد و بر این خود سری های حکام پایان داد. چون سلطان ابوسعید به هرات رسید امیر جهان شاه به حکومت آذربایجان رضایت داد و این بخاطری بود که پسرش حسین علی از حبس برآمده در آذربایجان بنای شورش گذاشته بود.

         در اثر شورش های محلی حکام محلی ابوسعید مجبور گردید تا غرض سرکوبی میرزا احمد حاکم بلخ به آن صوب رهسپار گردد میرزا احمد در بلخ مقتول گردید ابوسعید به ماوراءالنهر رفت در این هنگام سلطان ابراهیم پسر میرزا علاءُالدوله که از سپاه میرزا بابر مغلوب و در ساحات بدخشان سرگردان بود خود را در هرات به نزد پسر رسانید...

ادامه نوشته

یادی از آموزگار نستوه و توانا، شادروان الحاج محمد صالح پیمان

         سه سال قبل در همین روز مورخ اول سنبلۀ 1389 هجری خورشیدی مطابق 23 آگست 2010 میلادی، یکی از آموزگاران نستوه، توانا و شخصیت بزرگ و مدبر علمی معارف کشور مرحوم استاد شادروان الحاج محمد صالح پیمان از روی بعضی مدارک به سن 96 سالگی و به روایات دیگر افزون از یک قرن زندگی خود، با اقتضای تقدیر و سوء تدبیر بعد از سپری نمودن چند روزی در بستر مریضی، رخت سفر بسوی منزل ابدیت بستند و به سرای جاودانی شتافتند و به رحمت ایزدی پیوستند. روح ایشان شاد، یاد شان گرامی باد!

         شادروان الحاج محمد صالح پیمان همچون پدر مهربان و استاد یگانۀ زمان که در ارتقاء مدارج کمال چنان مقام اعلی گرفته بود که از مدح و وصف و از قوۀ تحریر قلم و ایراد زبان من بیرون است. الحق حد تعظیم و تکریم همان است و قدر جاهش و مرتبۀ شأن و جلالش و مرتبت علم و فضیلتش و کمال تدبیرش و شناخت نفس شریفش، عزم متین و ارادۀ قوی و مبارزۀ خستگی ناپذیرش در راه عدل عدالت، بر حق او زیاده از آنست که در تحریر و ایراد و بیان من مسکین درآید...

ادامه نوشته