درین اواخر بی بی سی و رسانه های داخلی خبر اعمار مجدد آرامگاۀ نوایی را در شهر هرات و گشایش آنرا با طمطراق اعلان کردند. تمام مصارفمرا سم افتتاح از طرف اوزبیکانی که در شهر هرات حیات بسر می برند، پرداخته شده بود. البته این خبر برای ارادتمندان نوایی و هموطنانی که پس از چند سال بر خرابه های این مقبره، بنایی اعمار شده است، تا حدی آرامش خاطر بخشید و با علاقمندی آنرا استقبال کردند. اما آیا تجدید اعمار این بنا که 68 سال قبل ساخته شده بود، با مقام علمی و ادبی حضرت علیشیر نوایی و خدمات بزرگ فراموش ناشدنی او که برای وطن ما انجام داده متناسب است؟ اجازه دهید روی این موضوع اندکی مکث کنیم.

         ژورنالیست و دانشمند شناخته شدۀ کشور مرحوم علی احمد نعیمی مقاله ای تحت عنوان «نظام الدین امیر علیشیر نوایی و آرامگاه جدید او» در شمارۀ ششم، سال سوم ماه سرطان 1324 «مجلۀ آریانا» به نشر رسانده، بعد از معرفی مختصر این شاعر بزرگ و وزیر دانشمند خراسان در آخر مقاله نوشته بود:

         «...آرامگاۀ میر را که خودش برای خویش آباد و در آن مدفون گردیده بود، دست تطاول قرون و دهور به کلی از بین برده و جز نامی از آن باقی نگذاشته بود. اما چون خوشبختانه درین چند سال عبدالله خان وکیل نائب الحکومۀ هرات حفظ آثار تاریخی هرات را مورد توجه قرار داده، به تأسی افکار نائب الحکومۀ موصوف، آقای غلام حیدرخان مختار زاده کفیل ریاست بانک ملی به نام خدمت در افتخارات باستانی ملی چندی قبل به تعمیر گنبذی بالای مدفن این وزیر نامور افغانستان از پول شخصی خویش شروع نموده بود که اینک درین تازگی ها کار آن انجام یافته است.»

         بعداً تصویری ازین مقبره در همین شماره به چاپ رسیده بود و ما عکس دیگر آن را قبل از شرایط جنگ مجاهدین و طالبان ذیلاً تقدیم می داریم:

 

بنایی که شاد روان مختار زاده 68 سال قبل بر آرامگاه نوایی ساخته بود.

 

کاپی و اعمار مجدد بنای مرحوم مختار زاده بر آرامگاه حضرت نوایی توسط وزارت اطلاعات و کلتور دولت

         مدت های مدیدی این بنای کوچک نیمه مخروبه بدون آنکه از طرف دولت های وقت، کمترین توجهی بدان صورت گیرد، در جوار مناره های باقی مانده از مصلای با عظمت هرات که توسط سلطان حسین بایقرا اعمار گردیده و توسط امیر عبدالرحمان یکجا با مدرسۀ گوهر شاد بیگم انفجار داده شده بود، با همین حال خود قرار داشت.

         سالها قبل گروهی از ژورنالیستان اوزبیکستان در طی دیداری از آثار باستانی هرات، بقایای مصلا و مقبرۀ امیر علیشیر نوایی را نیز زیارت کردند. به یاد دارم یکی از آنان در یکی از روزنامه های تاشکند نوشته بود که با دیدن آرامگاۀ این بزرگ مرد عزیز برای همۀ مان و نابغۀ شرق در میان خرابه های پوشیده از علفها و نباتات هرزه، اشک از چشمان ما جاری شد و بی اختیار این بیت از داستان «فرهاد و شیرین» او را به یاد آوردم که دوستش بهرام سر افسر خاقان ختا به دستور او در جست و جوی فرزندش فرهاد به سر زمین ارمنستان می رسد و بر مدفن او رفته نوحه سر میدهد و خطاب به او می گوید:

کوزوم چیـقسون سینی کورگـونچه مـونداق

کیسیلسون تیل سینی سورگونچه مونداق

         ترجمه: کور شود چشمانم که تـرا در چـنـیـن حـالـت زار مــی بیـند، بریده باد زبانم که در چنین وضعی احوال ترا جویا می شود.

         تمام آثار باقی مانده از دورۀ مشعشع تیموریان هرات از بنای عظیم ارگ گرفته تا مقبرۀ گوهر شاد بیگم و مناره های باقی ماندۀ مصلای هرات در همین وضع رقتبار قرار داشت.

         نوایی به شهر هرات عشق می ورزید. به قول مؤرخان قسمت اعظم 370 بقعۀ خیری که از داریی شخصی خویش اعمار کرده بود، به این شهر اختصاص داشت. او هرات باستان را به زیباترین شهر کشور های اسلامی در قرن 15 میلادی و به مرکز تجمع برازنده ترین دانشمندان، هنرمندان و شاعران عصر مبدل کرده بود، روزانه هزاران مسافر و ده ها کاروان در آن وارد و از آن خارج میگردید. مناره های سر به فلک کشیده و پیشتاقهای مرتفع پُر از نقش و نگار آن از رنسانس شرق سخن میگفت و مدارس پُر ابهت آن طالبان دانش و فرهنگ را از گوشه و کنار شرق به تحصیل فرا میخواند. جاده های شهر معمور و بازارها پر از امتعۀ گرانبها یی بود که از شرق و غرب وارد می شد. شهر عظیم، پُر از کیمیاگران، شیشه سازان، معماران و مهندسان، کاشی سازان، سنگ تراشان و دیگر استادان صنایع نفیسه بود. مردم از مدارس گرفته تا رسته ها، حتی دُکانهای قنادی علاقمندی عجیبی به شعر و ادب نشان می دادند.

         نوایی خراسان را کشوری عدیم المثل می خواند و هرات را قلب پُر طپش آن میدانست. در مقمه گونۀ مقالت 19 دفتر اول خمسۀ خود «حیرة الابرار» آیۀ کریمۀ «ومن دخله کان آمنا» (کسی که در آن داخل شود، از ایمنی برخوردار است) را که در حق کعبه نازل شده، چون صفتی برای امنیت و آبادی هرات به کار می برد. او وسعت و عظمت شهر را چنین افاده می کند، که هر محلۀ آن حیثیت یک شهر را دارد و می افزاید این حدیقه از فیض جویبار عدالت شاه به رشک خلد برین و این معموره از احسان سلطان داد گستر، غیرت نگار خانۀ چین گردید و می گوید:

الله الله نـــی هــــری بــــو هــــری

بـیـر بیـریـدین طرفه انینگ هر بیری

ایکـکـی ثـوابـت فــلـکـیـدیـن نشان

ایککی خیابانی ایـکــی کـهـکـشان

هر ساری بیر مسجد عالی اساس

زینتی نی عقل ایتا آلـمـای قـیـاس

فــاخـتـه قـنـدیـلـیـدا خـلـوت نشین

عـرش دا اول نـوع که «روح الامین»

* * * *

مـصـر و سمرقند نـی مانند انگا

ضمنیدا یوز مصر و سمرقند انگا

         ترجمه: خدایا، چه شهری است این هری که هر گوشۀ آن طرفه تر از دیگری است. دو خیابان او شباهت به دو کهکشان دارد. هر سو مسجد شکوهمندی قد افراشته که خِرد از سنجش تزئینات آن ناتوان است. فاخته همانند روح الامین (جبرائیل) که بر عرش معلا نشسته، بر قندیل آن خلوت نشین است.

* * * *

         هرات را با مصر و سمرقند قیاس مکن، زیرا در محدودۀ آن صد مصر و سمرقند جا دارد.

         مختصر این که حضرت نوایی در 114 بیت این مقالت خویش، در وصف خراسان و قلب پُر طپش آن شهر هرات داد سخن داده و عشق و علاقۀ صمیمانۀ خود را نسبت به آن اظهار داشته که این مُحبت بی شایبه، نمودار حس عمیق وطن دوستی و میهن پرستی او می باشد. به خاطر ندارم کدام شاعر دیگری در وطن ما مثل او دارای این گونه احساسات صادقانه بوده و آن را بدین شیوۀ خلاقانه انعکاس داده باشد.

         همچنان او در سایر آثارش از جمله در «دیوان فانی» نکات زیبایی در تعریف این شهر دارد. نوایی فانی «خیابان هرات» را شاهراهی به سوی بهشت برین میداند که مردم در جستجوی آن اند:

شـهـراه سـوی جـنـت فـردوس کـه جـویـنـد

فانی به یقین دان که «خیابان هرات» است

         یکی از خدمات بزرگ و فراموش ناشدنی علیشیر نوایی، بازسازی و تجدید بنای مسجد جامع هرات است که به قول مرحوم استاد فکری سلجوقی طاق ایوان مقصوره اش را شکستی فاحش رخ داده و قبۀ آسمان سایش رخ به ویرانی نهاده بود. امیر بعد از اخذ اجازۀ ملوکانه نخست گنبذ بزرگ و ایوان مقصوره را که قابل ترمیم نبود باز نموده، دو ایوان دیگر دریمین و یسار ایوان بزرگ مقصوره تعمیر نمود. بدین وسیله ایوان بزرگ مقصوره را قوتی کامل و استحکامی شامل آمد. بلندی ایوان مقصوره از رفعت اصلی آن شش یا هفت گز بلند تر شد.

         سپس استاد سلجوقی توضیح می دهد که چگونه امیر کبیر به نفس نفیس خود هر روز بر سرکار حاضر و بنایان و مهندسان را به نوازش ملوکانه سر افراز می نمود. او، بعد از تکمیل تعمیر و ترمیم بنا، جریان تزئین و کاشی کاری آن را توسط نقاشان هنرمند، خطاطان فاضل و کاشی سازان ماهر و حجاران قابل، یکایک بازگو نموده میگوید که سرانجام کار تعمیر و ترمیم اساسی جامع شریف و تزئین در و دیوار و سقف و جدار آن، در ذیل حمایت و کوشش بلا نهایۀ مرحوم مغفور امیر علیشیر به سر رسید و به مدت یک سال کار چندین ساله را انجام دادند. [استاد فکری سلجوقی، ترمیم امیر علیشیر نوایی (مسجد جامع هرات را)، مجلۀ آریانا، ماۀ اسد سال 1327، ص 33- 34]

         منظور من از نوشتن این حقایق انکار ناپذیر یکی این است که هموطنان محترم ما از خدمات بزرگ حضرت نوایی این شخصیت والا مقام سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تاریخ کشور دقیقتر آگاه شوند و بدانند که او چه حق بزرگی بر ما و شما دارد و از طرف دیگر مسئولین با صلاحیت دولت به خصوص وزارت اطلاعات و کلتور باید اعتراف نمایند که با تجدید بنای چند سال قبل بر آرامگاه ابدی این ابر مرد تاریخ که با مقام شامخ علمی و شخصیت کم نظیر او هیچ گونه تناسب و همخوانی ندارد، در مورد او چقدر حق ناشناسی کرده و توقعات برحق ارادتمندان نوایی و هموطنان را نادیده گرفته اند. در هر حال باز بیاییم به موضوع اعمار مقبرۀ حضرت نوایی.

         چون در سالهای جنگ طالبان و مجاهدین، بنای مرحوم مختارزاده بر مزار نوایی آسیب دیده بود، براساس توافقی که میان حکومت افغانستان و اوزبیکستان صورت گرفت، فوند بین المللی «ظهیرالدین محمد بابر» متعلق به اوزبیکستان که قبلاً بر مزار ملک الکلام لطفی هروی در اطراف هرات بنایی قشنگ آباد کرده بود، حاضر شد بر آرامگاۀ نوایی عمارتی شکوهمند و زیبا اعمار نموده، اطراف آن را با پارکی بزرگ که آثار تاریخی بجا مانده از دورۀ تیموریان هرات را در بر بگیرد، محاط نماید. برای این منظور پروژه ای مناسب توسط مهندسان بنام اوزبیک طرح و پس از طی مراحل قانونی به جانب حکومت افغانستان سپرده شد. وزارت اطلاعات و کلتور به بنیاد بین المللی بابر اجازه داد تا کار ساختمان آرامگاه نوایی را آغاز نماید. متخصصان بعد از برداشتن خرابه ها، پایه های اساسی کنکریتی بنیاد بنا را در عمق قابل ملاحظه ریختند و با استفاده از وسائل تخنیکی نوین کار خود را ادامه دادند. اما در اثر شرایط نا امنی که معلوم نیست واقعی بود یا ساختگی، دولت متخصصان را مجبور ساخت، تا به دلیل برهم خوردن امنیت، کار خود را متوقف ساخته، وسائل تخنیکی خود را با خود انتقال بدهند و درین باه هیچ گونه معلوماتی توسط رسانه های جمعی در اختیار هموطنان گذاشته نشد. فقط طی چند همایش از جمله سالگرد نوایی وزیر اطلاعات و کلتور فعلی به جواب سوالات درین زمینه اظهار داشت که او با سفیر اوزبیکستان ملاقات داشته و او اطمینان داده است که کار اعمار آرامگاه نوایی در همین زودی ها آغاز خواهد شد.

         اما این وعده های وزیر کاملاً دروغ و برای جلوگیری از عکس العمل مردم گفته شده بود. چندی بعد رسانه ها از روی نیت واقعی دولت پرده برداشته و گفتند که چون پروژۀ اوزبیکستان با سنن و عنعنات معماری ملی ما هماهنگی نداشت، از آن صرف نظر شده است.

         درینجا باید ازین مدعیان حفظ عنعنات و سنن ملی به خصوص از جناب وزیر فرهنگ پرسید که منظور شما عنعنه های کدام معماری ملی است؟ غیر از دورۀ کوشانیان، غزنویان، غوریان، تیموریان و بابریان، شیبانیان و اشتر خانیان، از کدام دوره دیگر آبده های تاریخی معماری بجا مانده است که بتوان آنها را سمبول معماری ملی افغانستان به حساب آورد؟ دولتهای قبیلوی هیچ نوع ساختمانی که صبغۀ ملی داشته باشد، اعمار نکرده اند.

         بنده هنگامی که در اونیورستی اسلامی تاشکند کار میکردم، پروژۀ آرامگاۀ نوایی را به خاطر ابراز نظر به من نیز فرستاده بودند. پروژۀ خیلی عالی طرح و دیزاین شده و تمام خصوصیتهای معماری دورۀ تیموریان هرات را که مهمترین بخش معماری ملی افغانستان را تشکیل میدهد، از نقش کاشی ها گرفته تا خطوط و نقوش اسلیمی، شکل گنبذ و مقرنس ها کاملاً در خود انعکاس داده بود و با در نظرداشت پارک وسیع و ملحقات آن خیلی پُر هزینه طرح شده بود. البته تمام مصارف آن را فوند بابر و دولت اوزبیکستان به دوش داشت.

         همۀ ما میدانیم که قبیله سالاران فرهنگ ستیز چشم دیدن احیا و ترمیم یادگار های این مدنیت عظیم را ندارند. آنها که با استفاده از تمام امکانات دست داشته در تخریب آبده های عظیم معماری هرات چون مسجد باشکوۀ عیدگاه (مصلا) و مدرسۀ گوهر شاد بیگم از هیچ سعی و تلاشی فروگذار نکرده بودند، نمی توانستند مشاهده کنند که بر فراز قبر امیر کبیر علیشیر نوایی شاعر بزرگ خلق اوزبیک و حامی دورۀ طلایی رنسانس شرق در هرات و خراسان، چنین یک بنای مجلل و نفیس قد افرازد. طبعاً تکمیل چنین ساختمانی از یک طرف موجب احیای فرهنگ معماری هرات باستان شده به عظمت و زیبایی شهر می افزود و از جانب دیگر چون آبده ای شکوهمند، خاطرۀ شاعر بزرگ و تمدن هرات باستان را به زائرین و مردم بازگو میکرد. بنابرآن خواستند به بهانۀ ناهماهنگی پروژه با عنعنات ملی جلو اعمار آن را بگیرند.

         اگر زمامداران دولت، فرهنگ ستیز نیستند، پس چرا در برابر اعطای عنوان بزرگ «غزنه پایتخت فرهنگ اسلامی» به غزنه این همه با خونسردی و بی تفاوتی برخورد کردند و رئیس دولت و هیچ یک از رهبران عالیرتبه دولتی در گشایش مراسم آن اشتراک نکرد و تمام بودجه ای که به خاطر احیای غزنه و ترمیم آبدات تاریخی آن تخصیص داده شده بود، حیف و میل گردید.

         در هرحال پس از گذشت زمانی نسبتاً زیاد، وزارت اطلاعات و کلتور مجبور شد در برابر سیل انتقادات رسانه ها و مطالبات مردم راهی بیندیشد و این معضله را حل کند. آسانترین و کم مصرفترین راه این بود که نقشۀ بنای سادۀ سابق مقبره را که 68 سال قبل به همت یک تاجر وطن پرست هراتی مرحوم غلام حیدرخان مختار زاده به مصرف شخصی او اعمار گردیده بود با مصارف کم، آن هم با کمک مالی تاجران اوزبیک تطبیق کنند و گوش خود را آرام بسازند. بنایی که بر این اساس بر آرامگاه نوایی ساخته اند، طوریکه در عکس های بالا می بینید، عیناً کاپی مقبرۀ ساخته شده توسط مرحوم مختار زاده بوده، فقط چند خشت کاشی رنگه بالای در آن نصب کرده اند و ما از آن خورسندیم.

اعمار این بنا تقریباً 70 سال قبل ازین، آن هم به همت یک تاجر ملی در شرایطی که تراکم پول و ثروت در کشور وجود نداشت، اقدامی وطنپرستانه و در خور هر نوع ستایش بود. اما در شرایط کنونی که سالانه ملیاردها دالر کمک های خارجی به جیب دولت و مؤسسات دولتی می ریزد و توسط مافیای سرقت و اختلاس بی دریغ حیف و میل میگردد، اعمار این بنای عادی بر آرامگاه شاعر کبیر و وزیر روشن ضمیری چون حضرت علیشیر نوایی  که عمر و سرمایۀ شخصی خود را وقف عمرانات و شگوفایی کشور ساخته بود، برازنده نیست و هیچ نوع تناسبی با امکانات مالی بی پایان دولت ندارد. جالبتر این که در آن از سنن و عنعنات معماری ملی که سردمداران دولت با گلوی باد کرده از آن لاف میزدند، کدام اثر مشخصی دیده نمی شود.

نویسنده: دکتور علوم، پروفیسور عبدالحکیم شرعی جوزجانی