«کیمگه باریب ایته ین...» این ترانه ی زیبا را شاعر گرامی شهباز ایرج ساخته است و فرهاد دریا هم خیلی زیبا اجرا كرده است. زیبایی این آهنگ از دیدگاه من دو مسئله ی مهم دارد یكی این كه فرهاد دریا از محدود خواننده های افغانستان است. كه در اجرای آهنگ های اوزبیكی مشكل لهجه ندارد و ترانه را خیلی به زیبایی اجرا می كند و حتا فكر كنم شاید شاعر آن حظ ببرد و كیف كند و زیبایی دیگری كه آهنگ دارد او این است كه ترانه ی اوزبیكی در چوكات موسیقی فارسی اجرا شده اون هم در ساختار آهنگ های فرهاد دریا، و ترانه ی این آهنگ هم خیلی ساده و صمیمی است.

كیـمـگـه بـاریـب ایـتـه یـن، اَیتیلمه گــن سوزیـم نى
آى یـوزیـنگى كـوره ى دیب، قـرا قیـلـدیـم روزیـم نى
آى خــانــم، امـــان مــسـافــرلـــیــك دن
كوز یاش بیرله أوتـر كـن، روزلرى آى لرى
یورك لر نى آلر كـن، تـاغ لـرى ساى لرى
آتـه سى آى خانم نى، بیران ته گه سات مه سین
آیـیـم بـولوت آستیده، كـیـتـیـب كیتیب باتـمه سین

فضای جالبی را شاعر در چتر این جملات ایجاد كرده كه گویی این همه حرف ها را از میان یك روستا و محلی كه اوزبیك نشین است، چیده است كه حتا می شود گفت این تغییرات و پیراهن نو را تا هنوز شعر اوزبیكی ندارد و ترانه هایی كه در موسیقی اوزبیكی اجرا می شود، خیلی كهنه است و تأثیر شعر های فارسی شاعر بالای این ترانه خیلی خوب دیده می شود. چون شاعر این ترانه شاعر دو زبانه است؛ من هرباری كه این آهنگ را می شنوم به راستی مزه می دهد و كیف می كنم. شاید اجرای این طوری آهنگ ها برای اوزبیك های اون طرف مرز هم خیلی جالب باشد چون تغییرات كلی را درین آهنگ می شود، دید و فكر این را كرد كه موسیقی اوزبیكی در كل تغییرات جدی كرده است، در حالی كه این طور نیست. متأسفانه موسیقی اوزبیكی ما هم شبیه دیگر موسیقی های معمول در كشور دریك بحران جدی قرار دارد و اگر همین كوچه را برود شاید آینده های بدی را پیش رو داشته باشد. موسیقی اوزبیكی در افغانستان از دیدگاه من در سه بخش عمده تقسیم می شود؛ یكی خواننده های محلی است كه «ملا تاج محمد سرپلی» را می شود ازین جمله قرار داد چون او از كسانی است كه موسیقی اوزبیكی افغانستان را پُربار كرده او آهنگ های زیادی را با الهام از ترانه ها و موسیقی سچه ی روستایی اوزبیكی ساخته است و آهنگ هایش قسمت بزرگی از نوستولوژی این مردم را تشكیل می دهد و در كوچه و بازار سر زبان هاست.

و بخش دیگری از موسیقی اوزبیكی بر می گردد به خواننده هایی كه آماتور اجرا می كنند و خواننده های نسبتن مدرن كه آلات برقی و آلات غربی را وارد موسیقی اوزبیكی در افغانستان كرده اند این دسته خواننده ها تعداد زیادی دارند كه از آن جمله می شود از داكتر صاحب عبدالله درمان یاد كرد و همین طور رشیده ژاله كه كارهای جدی این ها در آرشیف رادیو تلویزیون ملی افغانستان ثبت است و كار اساسی یی را كه این ها در موسیقی اوزبیكی كرده اند، موسیقی اوزبیكی را از دوتار و دف اوزبیكی بیرون بردند و با اكاردیون و آرگن و سكسفون و پیانو و این طوری آلات آشنا ساختند و موسیقی اوزبیكی را می شود گفت حتا تلفیقی ساختند صداهای آلات غربی و شرقی را به هم آمیختند. ولی با تغییرات فضای سیاسی در كشور این دسته هنرمندان هم مثل دیگر خواننده ها و گروپ های موسیقی از هم پاشید؛ با ارزش مند ترین و ماندگار ترین شخصی كه از دیدگاه من در موسیقی اوزبیكی افغانستان خدمت فراموش ناشدنی را كرده است، خواننده ی بزرگ كشور زنده یاد استاد غفار كمال اندخویی است. ایشان در موسیقی افغانستان از كلاسیك خوانان معروف است. او را می شود در كنار شاد روان استاد رحیم بخش قرار داد و صدایش كهنه است، بوی كهنه گی می دهد، زبان اش آن قدر كهنه است و صمیمی كه در اجرا یك فضای كاملن قدیمی و كلاسیك را ایجاد می كند، منظورم از كهنه بودن این جا قدیمی بودن است یعنی لهجه ی سچه ی اوزبیكی این طرف مرز را دارد او آهنگ ساز خوب است و آهنگ هایش ساختار و سبك خودش را دارد و هر هنرمندی كه آهنگ هایش را اجرا كند، خیلی زود می دانی كه این آهنگ از ساخته های استاد غفار كمال اندخویی است او حتا شعرهای ادبیات كلاسیك فارسی را در سبك خودش اجرا كرده، غزل های حافظ ، مولانا، خسرو و دیگران را می شود از صدای این خواننده ی بزرگ در كنار غزلیات معروف نوایی، مشرب و استاد قاری محمد عظیم عظیمی سرپلی شنید و هنوز هم در اندخوی و در مجالس خصوصی در كنار سفره ی شعر و شراب شاگردان استاد عزیز با دوتار اوزبیكی خود حضور میابند و آن چنان زیبا آهنگ های استاد را اجرا می كنند كه گویی تو در خیلی قدیم ها داری زنده گی می كنی و تأثیر این فضای خلق شده را به این قدر آسانی احساس می كنی.

نویسنده: فرزاد فرنود

برای شنیدن این آهنگ زیبا اینجا را کلیک نمایید!