محمد عیسی نیک آیین

طبابت قدیم در سرپل

از آن جایی که پهنۀ هستی و طبیعت متشکل از اضداد ، تکامل و حرکت توأم با شیب و فراز ، نور و ظلمت ، مرگ و زندگی ، صحت و مرض جُزء لاینفک طبیعت ماحول ما میباشد ، طی اعصار و قرون متوالی بشر پوینده به قدر توان و امکان در رفع مشکلات و فایق آمدن بر آن نقشی از خود به یادگار گذاشته که طبابت سنتی و قدیمی نیز دست آورد سعی و تلاش و تجارب گرانبهای این بخش از علوم بزشکی بوده ، تفکر والای بشر را شامل میگردد ، طبابت سنتی سه مرحله را طی نموده که ما بطور خیلی کوتاه و مختصر مکثی بدان مینماییم:

1.     طبابت سنتی و یا قدیمی: که از گیاهان ، سبزیجات و میوه های شفابخش تشکیل شده.

2.     طبابت روحانی: توأم با آماده ساختن روح و روان مریض به زندگی.

3.     طبابت خُرافی و موهوم پرستی.

در گذشته ها طب سنتی یا طب قدیمی معمولاً از بته ها و دانه های طبیعی گیاه ها ، سبزیجات و عصارۀ بعض نباتات و گیاه ها کار میگرفتند که شامل: هلیلۀ سیاه ، هلیلۀ زرد ، زنجبیل ، زُرمباد ، غُرمباد ، سبز مازو ، نر کچور ، قرنفل ، جُوز سیاه ، دارچین ، میخک ، هِل کلان ، آمله ، کچولۀ کُشته ، سبر سیاه ، سبر زرد ، شنگرف ، سزور ، فلوس ، تمر هندی ، هژدم ، سُنبل خوشبو ، زعفران ، مشک ، عسل ، روغن بادام ، مردار سنگ ، کافور ، زمچ ، گنر  هندی ، مقل ، قرص کمر ، کمرکش ، جوهر لیمو ، جوهر نعنا ، جوهر جوانی ، زرنیق ، جدوار ، ململ پیچ ، ایکر ملنگان ، اسفرزه ، شیرخشت ، شخص پاری ، سند هندی ، شقاقیل ، کف دریا ، نوشادر قلمی ، شورۀ قلمی ، روغن زیتون ، روغن کچوله ، شبستان و تباشیر قلمی میباشد.

ادویه یی که پیداوار سرپل میباشد ، عبارت اند  از :           

بوغمکی ، بدره ، موملای (مومیا) ، عبران زرک ، چهیر ، تخم بارتنگ ، تخم بهی ، شِبِت ، سیاه دانه، بادیان ، جوانی ، میده سرخ گل ، میده سبزگل ، ساجق سیاه کوهی ، بیلن قویروغ ، کنابچه ، بوی مادران، هِنگ برای کرم معده ، کچولۀ کوهی ، ابران یمه ، نعنای کوهی ، شاه تره ، قان تیر ، گل ختمی ، زرد سرک ، اِسپند ، بوره و پختۀ سوخته برای جلوگیری از خون ریزی ، چیلان ، خُرفه و تخم خُُرفه ، کف دریا ، نان یکرویه ، خون بودنه ، گوشت کبک ، گوشت قرغه ، گوشت خرگوش ، گوشت تبرغان ، ندرتاً  گوشت مار.

در ساحۀ طبابت قدیمی  این اطبای مشهور ولایت سرپل در وقت و زمان خود خدمت نموده اند :

عطاء محمد طبیب ، ملا سید جان طبیب ، نور محمد طبیب ، خدیم صاحب ، ملا محمد امین طبیب ، حاجی ملا محمد عظیم ، ملا عبدالواحد ، یعقوب طبیب ، احمد خان طبیب ، حاجی عبدالرؤوف و حاجی عبدالقیوم عابد.

طبیبان روحانی :       

ملا محمد عیسی از آسیاباد ، خان گل آغا  از چیلان گم ، خدیم صاحب ، سید مهدی آغا ، خلیفه محمد ابراهیم ، خلیفه غلام مارگیر ، حاجی حامد از آسیاباد ، تورن سید حبیب الله ، مرحوم سید اسماعیل آغا ، سید ابراهیم آغا ، مرحوم سید غلام غوث آغا و دیگران.

بخش جراحی:

در پهلوی طب عصری از سالیان متمادی به این طرف جراحی سنتی نیز به شکل خیلی ابتدایی در سرپل رواج داشته که توسط افراد و اشخاص ، جراحی های بسیار کوچک انجام میگرفته است ، مانند: ختنه کردن اطفال ، ناف بریدن اطفال شاخ ماندن ، کدوگک شاندن ، خون گرفتن ، جوک شاندن ، شکسته بند و برامدگی مفصل ، لبشه زدن ، رگ زدن و غیره را میتوان نام بُرد ، کندن دندان ، همچنان شورپخته ، سبوس نمکی گرم و روغن دنبه با مخلوطی از زرد چوبه را جای تربند با الکول امروز در بسا حالات ضربه دیدگی از آن استفاده به عمل می آورند. حین شکستن دست و پا از بستن ماهی خام جهت نرم شدن استخوان کار گرفته میشود. مرض سوختگی را شاید که امروزه بنام گازگانگرین یاد میشود توسط سیخ داغ  کاردک درمان میشود ، انجام میدهند.

در بسا حالات بخاطر درد های عصبی پا نیز از داغ نمودن اعضای بدن کار گرفته میشود ، استادان ماهر این عرصه حاجی خان ولس ، استاد محمد عالم ، استا اکبر سلمانی ، حاجی غلام محیی الدین ، حاجی غلام قادر سلمانی ، دیوانه آسیابادی و عدۀ بیشماری از سلمانی های سرپل را میتوان برشمرد.

بعضی از تداوی های سردستی نیز لازم به یاد آوری است برای رفع تکالیف جلدی از آب چشمه بنام سرخ چشمه و قره لای و برای رفع درد های مفاصل و کمر از تُکُر با سنگ ، خشت خام یا خشت پخته ، خواباندن مریض در هوای گرمای بلند در زیر ریگ را میتوان یاد آور شد.

    تداوی های خرافاتی :

      ضرورت مندان ، محتاجان و درماندگان به خاطر حل مشکل شان مخصوصاً در جوامع عقب مانده که بیسوادی در آن جا بیداد میکند ، اکثر به مسایل خرافاتی و موهومات پناه بُرده ، از آن مخصوصاً در جهت بازیابی و اعاده صحت مریضان شان روی می آورند  همواره بازار افراد ساحر ، جادوگر و تقلّب کار را گرم نگه داشته و با وصف قبول قربانی های بیشمار  زیر تأثیر همچو خرافات تا هنوز  این اعمال را ادامه داده اند.  طب خرافاتی معمولاً توسط بخشی ها ، فالبین ها و اشخاص جادوگر و ساحر به پیش برده میشود که به صورت مختصر هر کدام توضیح میگردد.  در اصطلاح مردم ، بخشی به کسانی اطلاق میشود که روان انسان را به هیجان آورده ، از طریق تلقین و اجرای عملیات و حرکات ساحرانه و فریب کارانه در بسا امراض روانی از خود تأثیر برجای میگذارد که این شیوه بنام های باقیم ، اِیم ، سدقاغ ، کوچورمه ، الاس ، چلیغ ، اُچُغ ، گلتکان یاد میشوند.  زمانیکه مریض به نزد بخشی مراجعه میکند ، او ابتدا فال مریض را دیده ، زرنگانه وضع اقتصادی مریض را در نظر گرفته یکی از این نوع تداوی را تجویز میکند.  فال با آیینه ، دایره ، ایلک ، تسبیح ، رمل و کتاب تعویذات دیده میشود.

1 -  باقیم :  در یک شب طی سه مرحله اجرا  میشود ، بعد از ذبح کردن گوساله بخشی و دستیارانش وضو کرده کمر خود را بسته با قمچین و دایره به میدان حاضر میشود.  یک مقدار گوشت را پُخته صرف میکنند ، بعد از بسم الله دعا میخواند ، از خداوند ، پیغمبران ، اولیاءالله و مزارات مشهور کمک و یاری میطلبد و میگوید: دیول قره شیخ جان ، خواجه محمد خطیب جان سیزدن لشکر تیله یمن.  از هر کدام زیارت ها هزار هزار نفر جنیّات را به کمک میطلبد.  بعداً میخواند: شپو ملنگ خانه ، ادره ملنگ جانه  ای هو ، یاحیّ ، یاهو را با حرکات عجیب اجراء میکند ، چند عدد بیل را در آتش سرخ کرده کباب میطلبد ، آب سیر و آب پیاز را  به روی بیل پاشیده به طرف مردم پُف کرده ، شُش گوساله  را  بالای بیل گذاشته بوی آنرا پخش میکند  و شُش را جهت خوراک جنیات بالای بام می اندازد.   بیل داغ را به زبان خود نزدیک کرده ، به دست و پای خود اندک اندک میزند.   بعداً با قمچین آهسته آهسته به شانه های مریض زده میگوید:  کوچ بدخت کوچ  یعنی گویا جنیات را از بدن مریض خارج میکند.  مریض میگوید: ساتتیم ، بیردیم جُمله دردم دی بخشی بیبیم گه.  بعداً بخشی صدا میکند که شراب شراب ، که بعداً  آب سیر و پیاز آماده را با  بیل می آرند او  آب سیر و پیاز را به دهن خود گرفته به طرف حاضرین پُف میکند.

2  -   اِیم  :  اگر در فال مریض « اِیم»  براید  اینطور اجرا میشود :  زمین را در سه جای شگاف میکند ، بالای آن تکۀ سفید انداخته ، مریض را از سه شگاف میگذراند  بعداً مرغ را کُشته الاس میکند ، بعد شگاف را چپه و خراب میکند. همان شب مریض خوراک روغندار  نمیخورد  و تنها نمی نشیند.

3        -   کوچیرمه  :  یک مرغ کلان را کشته بالای کاسۀ سفالی فتیله را در داده کاسه را سه مرتبه از بالای سر مریض چرخانده ، یک بار بر سر آن میگذارد.   بالای مریض پارچۀ سفید انداخته چهل دانه چلپک پخته کرده ، آن را به مردم میدهند.  بعد از دعا ختم میشود.

4 -  الاس یا چلیغ :  مریض کالای عادّی  پوشیده ، بر سرش دو متر تکۀ سفید انداخته ، تار سفید یا کبود را به گردن آویزان میکند و مرغ را از بالای سر مریض کشته تکۀ کهنه را به روغن مالیده ، به چوب بسته بعد از در دادن از بالای سر مریض «کوچ کوچ » گفته می چرخاند. بعد از سوختن تکه  الاس ختم میشود.

5   -   سد قاغ :  بر سر تختۀ آش خاکستر  را  دایره نموده ، طفل مریض را بالای آن لول میدهند ، بعداً گلوی طفل را بالا میکنند.

6   -    جادو :  چهل شب  قل هو الله احد را سرچپه خوانده کالای سفید را چپه پوشیده در زیر شرشرۀ آب تنها نشسته شروع به خواندن آیت میکند ، سوزن را با دُنبه و موی سر شخص یکجا کرده در قبر کهنه و یا زیر دیوار کهنه مدفون میکند.

7   -    اُچوغ :  کسانی که چشم درد باشند ، قاشق گرم را به روی چشم مریض مالیده ، بعد از خواندن دعا پُف اُچوغ   پف اچوغ میگویند  ، تداوی ختم میشود.

 8   -   گل تکان چشم :  برای کسانی که چشم آن کم بین شده باشد توسط آتش بوریای مسجد ، یا آب و گندم و یا سیاه دانه و  فیروزه دعا خوانده آنها را به چشمان مریض میمالند.

9    -   جان توبه :  بعد از باقیم  فردای آن  از خون گوساله به رخسار های مریض خال گذاشته ، بعداً مریض را ایم و یا  الاس کرده به او توصیۀ چهل روز پرهیز میدهد.

بخشی های مشهور سرپلکوچم بخشی ، محمد مراد بخشی ، قاسم بخشی ، و از بخشی زنها:  بی بی ملا ، ریحان بخشی ، همراه خاله از آسیاباد و امینه بخشی و شاه گل بخشی میباشند.